مامثل یه برگیم
تعداد بازديد : 134
پاییز سال پیش رو یادته ؟ همین موقع ها بود که اشنا شدیم بهت گفتم فصل قشنگیه گفتی هم قشنگه هم ناراحت کننده برگهایی که جون داشتن حالا زرد شدن و میریزن و ما لگدشون می کنیم ..... گفتم چرا قشنگه ؟ گفتی چون با تو آشنا شدم و قدم میزنیم .... خوشحال شدم از شنیدن این حرف و خوشحال شدم به فکر برگ ها هستی .... احساس امنیت کردم ... امسال پاییز من بدون تو من مثل برگ روی زمین و تو دست توو دست یک نفر من و برگارو لگد کردی ...شنیدن حرفهای قشنگ یک امنیت لحظه ایست .... پاییز همیشه نزدیکه و ما مثل یک برگیم