توصیف شاردن از قلیان کشیدن ایرانیان
تعداد بازديد : 339
شاردن،سیاح فرانسوی که در عصر صفویان به ایران مسافرت کرد،شرحی کاملی از آداب و رسوم ایرانیان را در کتاب سفرنامه خود منعکس کرده است.وی در بخشی از کتاب خود به توصیف گیاهان میپردازد و در وصف قلیان کشیدن ایرانیان مینویسد:
در ظرفى كه كوزه قليان مىنامند مقدار معينى آب مىريزند، و سر قليان را كه از گل پخته يا فلز ساخته شده به وسيله لولهاى كه انتهاى آن داخل آب كوزه قليان شده، به آن متصل میكنند. زير كوزه قليان چهارپايهای همانند آنچه زير شمعدانها مىگذارند قرار مىدهند، و لولهای به قليان وصل مىكنند. وقتى بخواهند قليان بكشند مقدار كمى تنباكو را ريز و كاملا خيس مىكنند و در سر قليان جاى مىدهند. تنباكو را از آن خيس مىكنند كه زود نسوزد. آنگاه چند پاره زغال افروخته را روى تنباكو مىگذارند و قليان را مىكشند. با هر نفس كه با نى قليان مىكشند دود از سر قليان به كوزه قليان وارد مىگردد، در آن مىچرخد و سپس وارد دهان مىشود. در اين گردش نه تنها دود خنك مىگردد بلكه تندى و غلظت تنباكو زدوده میشود.
كسانى كه به كشيدن قليان معتادند و نفسشان دراز است هنگام به كار بردن قليان كاملا آن را به صدا درمیآورند زيرا از جريان دود و هوا در داخل آب صدا بر مىخيزد. افراد باسليقه در آب كوزه قليان مقدارى گل مىريزند تا هم دود خوشبو شود و هم كوزه قليان اگر شفاف باشد زيبا در نظر آيد. آب قليان را هربار پيش از به كار بردن يا دست كم روزى يكبار عوض مىكنند؛ زيرا آب قليان پس از يك بار كشيدن بدبو و تيرهرنگ مىشود؛ و من آزمودهام و دريافتهام كه آشاميدن يك فنجان آب قليان معده را تحريك و به قى كردن وادار مىكند. كشيدن قليان به راستى زيانرسان است و عادت بدى است كه دامنگير مردم سراسر جهان شده است. در مغربزمين به صورتهاى مختلف به كار مىبرند، دود مىكنند، برگ تنباكو را مىجوند،يا به صورت گرد مصرف مىكنند. پرتغاليها بينى خود را از سوده آن مىآگنند. مردم مشرقزمين فقط دود تنباكو را مىكشند. امّا ايرانيان چنان به كشيدن دود تنباكو معتاد شدهاند كه بيشتر اوقات نى قليان را ميان دو لب خود دارند. اشخاص بزرگ و صاحبمقام هنگامى كه بر اسب سوار مىشوند تا از جايى به جاى ديگر بروند يكى از نوكران خود را مأمور برداشتن قليان مىكنند؛ و او موظف است همچنان كه بر اسب سوار است و دنبال سرور خود میرود هميشه قليان را آماده داشته باشد تا هر وقت آقايش ميل كشيدن قليان كند سر لوله قليان را به وى بدهد. افراد اعيان و سرشناس هرگز بدون قليان از خانه بيرون نمیروند، و به هرجا وارد مىشوند به محض نشستن قليان به دستش مىدهند. عجب اين كه كشيدن قليان هرگز مانع كارشان نمىشود به عبارت ديگر ضمن كشيدن قليان كار خود را به درستى و راحتى انجام مىدهند.
اگر به مدارس پا بگذاريد مىبينيد استاد و شاگرد همچنان كه با دقّت و مواظبت تمام درس مىدهند و درس مىخوانند لوله قليان را به لب دارند. خلاصه اينكه از خوردن غذا آسان مىتوانند صرفنظر كنند، امّا از كشيدن قليان نه. چنان به كشيدن قليان معتادند كه ماه رمضان اگر به تابستان بيفتد چون مدت روزهدارى هجده ساعت ادامه دارد وقتى هنگام افطار فرا مىرسد پيش از نوشيدن آب يا خوردن غذا قليان مىكشند، و با دود تنباكو روزه را مىشكنند.
زيادروى در كشيدن دود تنباكو آنان را ضعيف و تكيده و پژمرده مىدارد.خود نيز به زيانهاى دود تنباكو آگاهند، امّا وقتى از ايشان پرسيده شود: پس چرا قليان مىكشيد، جواب مىدهند: چه كنيم، عادت شده؛ و مىافزايند دلخوشى ما فقط در كشيدن قليان است.
در زمان پادشاهى شاه عباس كبير كشيدن قليان در ايران رواج بسيار داشت. وى براى اين كه مردم را از اين عادت بد رها سازد چارهها انديشيد، و تدبيرها به كار برد، امّا سودمند نيفتاد. خود نيز ترك عادت كرد، مگر همگان به وى تأسى جويند. حكايت مىكنند يك روز كه درباريان و بزرگان در مجلس ضيافت او حضور داشتند به خدمتگران خاص خود دستور داد به جاى تنباكو در سر قليان پهن خشك اسب بريزند و به دست هر كدام قليانى بدهند. چون بزرگان قدرى قليان كشيدند شاه خطاب به آنان فرمود: اين تنباكو را وزير همدان به رسم هديه فرستاده و معروض داشته كه اين بهترين تنباكوهاست، و خوبتر از آن در هيچجا پيدا نمیشود. همه يكى پس از ديگرى جواب دادند: شاهنشاها، اين تنباكو بسيار خوب است، و بهتر از آن پيدا نمىشود. سپس شاه خطاب به مهتر قورچيان كه ميان حاضران بر همه سر و برتر بود فرمود: تو نيز نظر خود را درباره اين تنباكو صادقانه و بىرودربايستى بگو. سردار قورچيان گفت: قبله عالم، سوگند به سر مبارك كه بوى خوش اين تنباكو از هزاران گل بويا بيشتر است و مشام جان را تازه مى كند.
شاه به شنيدن اين جوابها به طعن و طنز و خشم در ايشان نظر كرد و فرمود نفرين و لعنت به اين تنباكو، به اين گياه لعنتى كه بوى آن با بوى پهن اسب تفاوت ندارد.
